این روزها که بی وفایی ها سرد نیست دلم میخواهد بی پروا شود یا نه عشقی لاکپشتی در نمکستان باشد کاش بهار نیاید یا نه عشقم سوزاننده ی دل ها شود آب و جارو کرده ام برق میزند سیاه چاله دلم به منظومه ی سیارات دوستان فضایی ترین پیامک خرید پسته ممنوع را با سرعت مافوق نور فرستاده ام این روزها که ناز شده اند و نازکشان نگاه می کنند سهمیه رایگان بوسه پخش میکنم کرکره اشک ها را پایین کشیده ام و برچسب انقضا به دلخوری زده ام کاش اعلامیه ی تحویل را سیصد و شصت و پنج بار در روز هل هله کشان به قاب دلمان بیاویزیم تا ترس سرمای زمستانِ کهنه فصل از یاد هر خرس در خواب مانده ایی برود این روزها که جا برای دلخوشی ها کم است پراید بی سهمیه ی بنزینم را ارزان میفروشم یک تاکسی در بست بگیر به برج میعاد بیا و ببین که چقدر جشن تکثیر آرامش منتظر نگاه قدومت دست به سینه ایستاده است
[ یکشنبه 91/12/27 ] [ 12:13 عصر ] [ وحید رستمی ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |