سلام حاج محسن اتفاقات دیشب رو خوب توصیف کرده بود. و اما از نگاه خودش من هم از نگاه خودم فکر میکنم و برداشت میکنم. اول از همه شما یک آهنگ پلنگ صورتی تهیه کنید . ترجیحا اندازش قد 12 ساعت باشه. یا میتونین مدام رپیت یا به قول ایرانیا تکرارش کنید. بعد از مهران خواهش کنید که سوار اتوبوس شود و این صحنه را تا 12 ساعت مدام در ذهن خود داشته باشید. برگردیم روز قبل از ماجرا مهران اس ام اس داد که وحید فردا حتما منتظرم دلم هم براتون تنگ شده حتما باید بیام ببینمت. محسن هم تدارک چند روزه دیده بود ولی نمیدونست که من چند ساعت بیشتر سعادت موندن تو قم رو ندارم. خبر رسید جواد هم قراره بیاد. حالش خیلی بهتر شده بود ولی تغییر آب و هوا براش ضرر داشت ما هم که چند ساعتی کشوندیم اینور اونور بنده خدا کمی دچار رنجش خاطر شد. ولی بگما اصلا به روی خودش نمی آورد خودتون میشناسیدش دیگه . چقدر باصفاست. یادآوری کنم که همچنان آهنگ پلنگ صورتی داره پخش میشه و مهران رسیده تهران. ما رفتیم زیارت و شام و نماز تو مسجد جمکران و با دوستان بودن گذشت زمان رو برامون بی معنی کرده بود. زیاد سرتون رو درد نیارم مهران همچنان داره تو اتوبوس کلنجار میره و البته مهران خیلی خونسرده من که میگم بیخیال نشسته داره طبیعت رو نگاه میکنه. ما رفتیم کارمون رو هم کردیم و دیدار رو هم تازه کردیم و مهران داشت برمیگشت اصفهان. آخرش اینکه مهران گفت وحید من فقط به خاطر تو میخواستم بیام قم. مشکل همینجاست. دقیقا. وحید .... کی باشه.قم صاحاب داره. صاحاب مخابرات در کل مهران هم بچه ی خوبیه. حالا آهنگ پلنگ صورتی رو میتونید عوض کنید و آهنگ پت و مت رو بذارید چون مهران تازه رسیده دم در خوابگاه! [ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 7:37 عصر ] [ وحید رستمی ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |