سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
لینک دوستان نمکستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
دل نوشته ها
گلبانگ سربلندی
شین مثل شعور
من وآینده من
ترنم یاس
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
آخرالزمان و منتظران ظهور
قاصدک
قل هوالله احد
بی نشانه
alone
علی اصغربامری
جواب میخوای بیا تو
جاده های مه آلود
قیدار شهر جد پیامبراسلام
*پرواز روح*
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
قلمدون
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
بچه مرشد!
سکوت ابدی
بلوچستان
رود تنها نیست
داروخانه دکتر سلیمی
««««« شب های تهران »»»»»
لباس شخصی
پاتوقی برای ایرونی ها
نشریه حضور
عکس فانتزی و متحرک
هفت خط
رقصی میان میدان مین
****شهرستان بجنورد****
قرآن
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
سروش دل
۞ پشت این پنجره ها ۞
نمایندگی دوربین های مداربسته
دریــــــــای نـــور
دین و جامعه
ایوون رویا
سلمان علی (ع)
رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
حدیث منتظران قائم (عج)
انار_رفسنجان(واسه دل خودم مینویسم)
شاید منتظر
.: شهر عشق :.
صبح نزدیک
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
راز رسیدن به شادی و سلامتی
ܓ✿تبسمـــــیـ بهـ ناچارܓ✿
کاسل
شیخا
مهاجر
دوستدار علمدار
ستاره سهیل
*bad boy*
پیام رهایی
پارسی نامه
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)
حرف های تنهایی
شبیر
دوست دارم خوب باشم
black boy
سربازی در مسیر
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
سعادت نامه
پایگاه آماده سازی آزمون دکترای مدیریت
S&N 0511
الهگان: مرجع طراحی گرافیک
پا توی کفش شهدا
Manna
●◌♥DELTANGI♥◌●
کرمان
انجمن علمی کتابداری پیام نور شهرضا
اواز قطره
محمد قدرتی
صدای سکوت
سحر یه دختره تنها
موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری
یک قدم تا ظهور
♥یــہ دُنیــ ــ ـــآ دلَـم گـرفـتــہ♥
جیغ بنفش در ساعت 25
نت سرای الماس
حدیث نفس
شمیم یاس
نهِ /دی / هشتاد و هشت
فقط خدا
بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
اینجا گرانیگاه است
باور من...!!!
✖√ناگفته های دختر تـ❤ـنها √✖
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
مطالب جدیدوخفن اونجوری18+|جدید93|جدیداونجوری
Note Heart
خبرگزاری کردنیوز
غزلیات محسن نصیری(هامون)
... یاس ...
عاشق فوتبال20
دل نواز
wanted
*(: دنـیــــای مـــــــن :) *
همه چیز از همه جا
یه کم فکر کنیم...!
شاپرک
موزیک آنلاین
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
اعترافات و آرزوها
راه کمال
رویابین
حرفهایی برای نگفتن
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
کشکول
رز ســــرخ√
نوری چایی_بیجار
دوستانه
دل نوشته های مائده
زنگ تفریح
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
منتظر
*آوای سارا2*
مهربانی
آزربایجان اوشاقی(بچه آزربایجان)
وبلاگ شخصی ادیب صادقی
ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی
عشق و تنهایی
عرفان وادب
حدیث بلاگ
کردکوی
allah is my lord
شبکة المشکاة الإسلامیة
خورشیدها
به رنگ ابی
آتش دل
آسمانی ها
آشنایی
عـــــــــــاشــــــــقانــــــــــــه هــا
تشنه دیدار
بهار عشق
محمد امیدواری ابرقویی
کیمیای ناب
گل پسران دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
تولید و توزیع کننده وشارژ انواع گازهای طبی و صنعتی و آزمایشگاهی
خاکریز ولایت
بیا ازدواج کنیم
گرگ و میش
بی نام و نشان
جمله

یاور 313
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
بچه های خاکریز
دانشجوی پارسی
janjalak2
علم نانو در زندگی
.:: پـــــر شکســــته ::.
شاعر پروانه ها Aseman Shahr
دختران حوا
افسران مقاومت
EshGhrOyaIimAn
کوثر ولایت
Chamran University Accounting Association
❤خاکســـــــتر عشـــق❤
جامع ترین وبلاگ خبری
مقاله های تربیتی
عکس دل حرف دل
همه سیب های دنیا مال من
دانشجویی حس خوب زندگی
آموزش تست زدن کنکور
دلنوشته دختر یخی
vagte raftan
شایگان♥®♥
انجمن وبلاگنویسان مشهد
عاشقانه ها
آبشار
خواندنی های ایران جهان
دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر
از یک انسان
وبلاگ انتظار
خـطـ خـــــــــطـی
ثانیه ها...
**هرچه میخواهددل تنگت اینجا هست **عاشقانه ها
صداقت
مجاورِ آقا
poshte sahne
خوشنویسی ایران
لوسی
جوجو
سرزمین مادری
جالب انگیزناک
ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ
آسمان آبی
خلــــوتــــــ مــــن
هستی خااااااااانم
بسم رب الشهدا
update your Science
بدون عنوان
sms های جدید
حفره ی اسرار یک خون اشام
ریاضیات
آبی به رنگ آسمان
Arad robotic industries|صنایع رباتیک آراد
دل گویه های فطرسی
شاپرک
او رفت .فقط همین......
شورای شهراندیشه
آریائی
پایان من
خدا نزدیک تر از ...
تک صلیب عشق
عشق گریه دارد.....؟
EshGh rOyaIi mAn
عاشقانه های محمد
سیر بی سلوک
نیلوفرانه
گریه های شبانه
*نســـــل چـــــهارم*
بهار زندگی
داستان کوتاه و شعر
::.. حَرفهـ ـ ـ ـ ـ ـ ـایی بَرای نَگُفـ ـ ـ ـ ـتَن ..::
مهد ســـــــــــادات
انسان های سنگی
لـــــــــــبــــــــــخــــــنـــــــــــد
نبض ثانیه ها
خورشید و ماه
هرچی دلت بخواد
آسمان آبی عشق
سبک زندگی
قصه های شاهنامه
ریشــــ وِز وِزیـــ
تا بهشت راهی نیست 2
بانو
جیرجیرخان و دوستان
دو بال پرواز
حیاتی تازه
آنتی شیطان
دالاهو
پسر سربی
حــافی
رها شده
گیسوکمند
داستانک
دشت لاله ها...
نت سرای الماس خانلق

معماری نوین
موسیقی نمکستان

از سری کارهای پژوهشکده فرهنگ سازی قرآن دانشکده علوم قرآنی تهران. شامل صوت . فیلم . تصویر. پژوهش.و ... ایشالا دایره ی فعالیت ها رو داریم گسترش میدیم تا یه خروجی خوب داشته باشیم. اولین عکس رو قرار میدم. آرم هم نداره کار برای قرآنه. کارهای بعدی رو هم به نوبت سعی میکنم قرار بدم




[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 6:12 عصر ] [ وحید رستمی ]

اینم عکس شهید باقری دامت افاضاته


[ سه شنبه 92/9/19 ] [ 6:43 عصر ] [ وحید رستمی ]

سلام بر همه ی نمکی ها ، شیخا ، رضویون

یه چند وقتی نتونستم مطلب بزنم شرمنده. البته سرتون رو به درد نیاوردم دیگه!

نمیخوام الکی شلوغش کنم یا تریپ بگیرم. شما منو بهتر میشناسین ولی سرم خیلی شلوغ بود یا بهتر بگم هست.

از اونجایی که ما همیشه خوش شانس بودیم افتادیم تو یه هنرستان کاردانش به عنوان معلم دینی عربی قرآن و پرورشی. (بدبخت این دانش آموزا) که اشرارترین دانش آموزا را تو سطح تهران داره. یعنی هرکی اخراج بشه دربست میگیره میاد مدرسه ما.

بهتره اینجوری بگم که این هنرستان یه پله بالاتر از بازپروریه.

هفته ی قبل داشتم آمارشون رو میخوندم از 600 نفر 500 نفر معدلشون زیر 10 بود. بقیه هم 10 بودن. یکی بود معدلش 0/75 بود . یعنی اگه همه درسا رو 1 میگرفت معدلش 1 میشد.

خلاصه کاری ندارم به این حرفا با همشون رفیق شدم حسابی.

خیلیارو تونستم نماز خون کنم.(تف به این ریا)

بچه ها هم دیگه خیلی احساس راحتی میکنن با من و میان خاطراتی زید بازی و مشروب خوریشون را برام تعریف میکنن.بعضیاشون هم میگن آقا زید ما یه خواهر بزرگتر داره بیا تا با هم آشناتون کنم.!

روزی هم نیست که دعوا نبینم . هر روز باید ماجرایی باشه. بعضی وقتا هم چاقو کشی میشه اگه سر دعوا دیر برسیم!

بعضیاشون هم هستن که من باید سرم رو بگیرم بالا تا صورتشون رو ببینم. ولی با این حال چیزی تو دلشون نیست بچه ان دیگه!

تا ظهر که من اونجا هستم حسابی انرژیمو  میگیرن و خسته و کوفته میشم.

بعد از ظهر ها هم تا شب دنبال کارای بسیجم که ماجراهای خاص خودش رو داره. در حد المپیک!

فقط همینو میدونم شب میرسم شام میخورم و میخوابم صبح هم بلند میشم میریم.

از دکترا و پایان نامه هم خبری نیس تا بلکه فرجی بشه.

در کل هرچی تو مشهد خوابیدیم داره از دماغم میاد بیرون.

بچه ها تونستید قدرتون رو بدونید. مث من بدبخت نشید.





[ یکشنبه 92/9/17 ] [ 7:33 عصر ] [ وحید رستمی ]


ولایت امیر المؤمنین علیه‏السلام ، چشمه حیات لازَمان و لا مکانی است که در جوشش همواره خویش، هیچ کس را از آن بیعت تاریخی محروم نمی‏کند.
از رحمت خدا دور است هرکه این باب فیض الهی را بر مشتاقان حق ببندد و نعمت ولایت را از آنان دریغ نماید.
آن منبری که در غدیر خم ساخته شد تا رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر فراز آن دست علی علیه‏السلام را در دست خویش بفشارد، تندیس اهورایی پیوند ولایت به نبوت بود که هنوز در عرصه تاریخ ماندگار است و انعکاس آن صدای ملکوتی حضرت خاتم که آیه حقانیّت وجود امیر المؤمنین علیه‏السلام را قرائت فرمود، هر لحظه در گوش‏های زمانه تکرار می‏شود.
یاران! شتاب کنید، مبادا از میوه‏های آسمانی این شاخه طوبی دستمان کوتاه بماند که درخت ولایت، ریشه در بوستان وحی دارد و شاخ و برگ در آسمان‏ها گسترده است.
می‏دانم توانی بسیار باید دستمان را که بتواند با دستِ خدا بیعت کند و آن همه عظمت را در خویش بفشارد؛ ولی هراسی به دل راه ندهید! بگذارید دستمان زیر فشار قدرت علی علیه‏السلام بشکند؛ اما بیعتمان استوار بماند.

عاشقان علی عیدتان مبارک


[ چهارشنبه 92/8/1 ] [ 5:42 عصر ] [ وحید رستمی ]

 

از اونجایی که توفیق دیدار مهران در قم حاصل نشد(بنا به دلایلی که شما بهتر از من میدونید) مسئول سیاست های خارجی و با حفظ سمت مسئول روابط دوستانه ی گروه برادران دالتون جناب محسن خان باقری بلافاصله برنامه ایی تدارک دیدند که مورد استقبال بقیه دالتون ها هم قرار گرفت. و از تعطیلات آخر هفته استفاده کردند و برنامه دورهمی در تهران تدارک دیدند. از اونجایی که مهران در اومدن به سر قرار یه کمی (تاکید میکنم یک کمی) مشکل داشتند و احتمال داشت که از اسلامشهر بیان و حواسشون نباشه برن تبریز پیاده بشن. برا همین من شخصه رفتم دنبالش و  اگه تو راه زنگ نمیزد تا در خونشون رفته بودم ولی زنگ زد منم سر کوچشون بودم و وایسادم اومد دستشو گرفتم و سوار موتور کردم و بردمش فوتسال.

محسن هم بعد از نماز راه افتاده بود و بعد اینکه من و مهران از سالن برگشتیم اونم رسیده بود ما هم چون مست خورده بودیم عرق کرده بودیم (فوتسال) کت و کاپشن زیاد پوشیده بودیم تا دیگه سرما رو نخوریم.

رفتیم راه آهن دنبال محسن اونم سر خیابون وایساده بود تا دیدیمش با موتور رفتیم سمتش یه لحظه دیدم محسن داره کم کم کیفشو میزنه زیر بغلش و گارد دفاع کردن از خودش میگره تا بهش رسیدیم دیدیم میخواد فرار کنه بنده خدا فکر کرده بود کیف زنیم. و میخوایم کیفشو بزنیم. تا اینکه مارو شناخت و اومد سمتون. کلی بهش خندیدیم. خودش هم میگفت دیدم دونفر با کت خفن رو موتور دارن میان سمتم اشهدمو خونده بودم.

خلاصه سه ترکه سوار موتور شدیم و از اونجایی که چاله چوله خیلی زیاد بود و من هی ترمز میزدم و محسن هم وسط نشسته بود خیلی شاکی شده بود و از دست شهرداری گله میکرد و مهران هم به سبک خودش دلداری میداد.

بگذریم تقریبا بعد از یکسال ما دوباره دور هم جمع شده بودیم . یاد دوران کارشناسی کردیم و مرور خاطرات و لحظات خوشی که دیگه برگشتی نداره. و بعد از مدتها ما از ته دل میخندیدیم. خیلی خوش گذشت. از اونجایی هم که ما بچه های خوبی هستیم و غیر از مسجد و امام زاده جایی بلد نیتسم رفتیم به امام زاده های تهران . جاتون خالی خیلی خوش گذشت. و دیداری تازه شد.

عکساشو تو ادامه ببینید ادامه مطلب...

[ جمعه 92/7/26 ] [ 3:29 عصر ] [ وحید رستمی ]

اینم یه تلاوت از استاد شاکر نژاد به عشق داش مهران

دانلود


[ دوشنبه 92/7/22 ] [ 10:36 عصر ] [ وحید رستمی ]

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.


[ دوشنبه 92/7/22 ] [ 10:25 عصر ] [ وحید رستمی ]

سلام
بعضی از این ضعیف ها (به قول مهران و محسن) التقط مفاهیم کردند.
نمیدونم چرا واقعیت خودشون رو بهشون میگی فکر میکنن بهشون توهین کردی
بابا برید خودتون رو اصلاح کنید .
تا دری به تحته میخوره سر وصدای حقوق تضعیف شدشون به وسط کشیده میشه.
یه کم از مردا یاد بگیرید. مرد باشید. نه اینکه قیافه هاتون رو مث مردا کنید اینم بگم ها اینقدر شکل مردا شدید که بعضی از پسرا دیدن زن کم شده رفتن ابرو برداشتن جای شما رو پر کنن. جفتشون بدبخت اند.
خودم و شما را به تقوای الهی توصیه میکنم. و حتما منصفانه برخورد کنید.
مطلبی هم اگه از خودتون دارید بهتره تو نظرات اعلام کنید تا تو وبلاگ نمایش بدیم. چون جای بحث داره.
آماده ایم تا علمی و منطقی بحث کنیم . بحث های قبلی هم من باب مزاح بود ولی حالا که میبینم جو عمومی خراب شده لازم میبینم تا شفاف سازی بشه.

اینم بگم من کوتاه نمیام مگر اینکه حاشا نکنید و با منطق بحث کنید.

فکر کنم اکثر بچه ی وبلاگ هم نظرشون این باشه.

بسم الله این وبلاگ و این هم کیبورد زیر دستان شما. راه تو را میخواند. هیچکس همراه نیس . مدرسان شریف!


[ دوشنبه 92/7/22 ] [ 10:11 عصر ] [ وحید رستمی ]

سلام

حاج محسن اتفاقات دیشب رو خوب توصیف کرده بود. و اما از نگاه خودش

من هم از نگاه خودم فکر میکنم و برداشت میکنم.

اول از همه شما یک آهنگ پلنگ صورتی تهیه کنید . ترجیحا اندازش قد 12 ساعت باشه. یا میتونین مدام رپیت یا به قول ایرانیا تکرارش کنید.

بعد از مهران خواهش کنید که سوار اتوبوس شود و این صحنه را تا 12 ساعت مدام در ذهن خود داشته باشید.

برگردیم روز قبل از ماجرا مهران اس ام اس داد که وحید فردا حتما منتظرم دلم هم براتون تنگ شده حتما باید بیام ببینمت.

محسن هم تدارک چند روزه دیده بود ولی نمیدونست که من چند ساعت بیشتر سعادت موندن تو قم رو ندارم.

خبر رسید جواد هم قراره بیاد. حالش خیلی بهتر شده بود ولی تغییر آب و هوا براش ضرر داشت ما هم که چند ساعتی کشوندیم اینور اونور بنده خدا کمی دچار رنجش خاطر شد. ولی بگما اصلا به روی خودش نمی آورد خودتون میشناسیدش دیگه . چقدر باصفاست.

یادآوری کنم که همچنان آهنگ پلنگ صورتی داره پخش میشه و مهران رسیده تهران.

ما رفتیم زیارت و شام و نماز تو مسجد جمکران و با دوستان بودن گذشت زمان رو برامون بی معنی کرده بود.

زیاد سرتون رو درد نیارم مهران همچنان داره تو اتوبوس کلنجار میره و البته مهران خیلی خونسرده من که میگم بیخیال نشسته داره طبیعت رو نگاه میکنه.

ما رفتیم کارمون رو هم کردیم و دیدار رو هم تازه کردیم و مهران داشت برمیگشت اصفهان.

آخرش اینکه مهران گفت وحید من فقط به خاطر تو میخواستم بیام قم.

مشکل همینجاست. دقیقا.

وحید .... کی باشه.قم صاحاب داره. صاحاب مخابرات

در کل مهران هم بچه ی خوبیه.

حالا آهنگ پلنگ صورتی رو میتونید عوض کنید و آهنگ پت و مت رو بذارید چون مهران تازه رسیده دم در خوابگاه!


[ چهارشنبه 92/7/17 ] [ 7:37 عصر ] [ وحید رستمی ]

خدا هدیه ای به آدم داد
و مهر حوا را به دل او انداخت
باید آسمان را آذین می بست
ستاره ها را برق می انداخت
خدا لبخند زد
تنهایی فقط زیبنده خودش بود!
در جشن پیوند آسمانیتان، همه فرشته ها دعوت دارند!


مسلم جان  ازدواجت را در سالروز ازدواج دردانه های هستی دو عشق بی نهایت عالم ، صمیمانه تبریک میگوییم و آرزوی زندگی سرشار از محبت به اهل بیت و قرآن  برای شما دو گل نوشکفته باغ ایمان و عشق داریم.

تبریک ویژه به همسر مهربانت که به درستی بزرگترین انتخاب زندگیش را نمره ایی کمتر از بیست نشاید.


[ دوشنبه 92/7/15 ] [ 8:5 عصر ] [ وحید رستمی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : وحید رستمی[61]
نویسندگان وبلاگ :
حسن قادری
حسن قادری[0]
مهران رضازاده
مهران رضازاده[15]
محسن اکبری
محسن اکبری[0]
سعید رحمانی
سعید رحمانی[7]
علیرضا رازقی
علیرضا رازقی[10]
علی خالدی
علی خالدی[0]
حسین یوسفی
حسین یوسفی[4]
مسلم فتحی
مسلم فتحی[3]
محمد صبوری
محمد صبوری[4]
محسن باقری
محسن باقری[5]

امکانات وب
نمک گیرهای امروز: 42
نمک گیرهای دیروز: 33
کل نمک گیرها: 244255